برای سالهای طولانی، اصلیترین ریسک برای صنعت معدن قیمت کالاهای معدنی بوده است. باوجوداین، پسا-کووید تحولی همهگیر در ریسکها و چالشهای صنایع مختلف و بخصوص معدن ایجاد کرده است. در چند سال اخیر، ریسکهای محیطزیستی و مقررات متناظر با آنها و بهطورکلی پروتکلهای محیطی، اجتماعی و دولتی (ESG) در جایگاهی بالاتر از ریسک متناظر با قیمتها قرارگرفتهاند.
برای صنعتی که فعالیت آن و پروژههایش در بازههای طولانیمدت تعریف میشوند، چنین تغییر ناگهانی بسیار چالش آفرین است. همزمان با بروز و نفوذ بیشتر این ریسکها، ریسکهای متناظر باقیمت مواد معدنی همچنان ازنظر اهمیت استراتژیک در رتبههای بالا قرار دارند. بهویژه، موجهای جدید همهگیری در کشورهایی مثل چین، تحولاتی ناگهانی و ویرانگر را بر بازارهای مواد معدنی تحمیل میکنند.
چالش دیگر، همزمان با کمرنگ شدن تأثیرات همهگیری کرونا، بازگشت شرکتها به استراتژیهای عملیاتی دوران قبل از کرونا است. باوجود خروج دنیا از زیر فشار شدید آن دوران، همهگیری تأثیرات ماندنی را باعث شده است؛ از ناپایداری سیاستگذاریها گرفته تا بومیسازی و انقباض حوزه فعالیت شرکتهای معدنی، بهطور قطع دنیای بعد از کرونا هرگز مشابه دنیای پیش از وقوع آن نخواهد بود.
در کنار تمام این چالشها و ریسکها، فرصتهای بسیار خوبی برای پیشرفت صنایع معدنی بروز کردهاند. برای مثال، دیجیتالی شدن صنایع مختلف و نیاز به مواد اولیه، حجم بالایی از تقاضا را به وجود آورده است. در چنین بستری، ایجاد ارتباطات مؤثر در بازار و تعریف استراتژیهای کاربردی برای برآورده کردن نیازها، باید مهمترین سرفصلها در هر نقشه راه متناظر با آینده شرکت معدنی باشند.
تغییر در ریسکهای صنعت
همزمان با فروکش کردن موجهای بلند همهگیری کرونا، بزرگترین ریسکهای صنعت معدن، نه از داخل آن، بلکه از خارج از صنعت نشأت میگیرند. ریسکهای دیگری چون کمبود منابع و دسترسی محدود به آنها، محدودیت در دریافت مجوز حفاری و نوسانات قیمتی، همچنان چالشهایی اساسی در معدنکاوی هستند. باوجوداین، چالشهای ESG، گوی سبقت را از تمام این ریسکها ربودهاند و دغدغه اصلی شرکتهای معدنی شدهاند.
علاوه بر ریسکهای متناظر با ESG، ناپایداری سیاسی در مناطق مختلف و نزاعهای سیاسی-اقتصادی بینالمللی، در ردههای بالا از ریسک و چالشهای معدنی قرارگرفتهاند. جنگ اوکراین و روسیه و نزاعهای سیاسی متناظر با آن، بین بلوک شرق و غرب، صنعت معدن را کاملاً دگرگون کردهاند.
ردهبندی ریسکهای معدنی
در ردهبندی ریسکهای روز، ۳ ریسک اول را میتوان در قالب ریسکهای ژئوپلیتیک معرفی کرد. در چنین شرایطی، گرانبهاترین کالا برای برنامهریزی، سرمایهگذاری و رشد، ثبات است. شرکتهای معدنی باید سرمایهگذاریهای استراتژیک و مالی بسیار زیادی را، در ایجاد ثبات در سیاستهای منطقهای و مرتبط با فعالیتهای معدنی، در برنامههای کوتاه و بلندمدت خودت لحاظ کنند.
در هفتههای اخیر، تورم به موضوع جدیدی در بازارهای جهانی تبدیلشده است. بهطور ویژه، کشورهای ابرقدرت درباره بروز نشانههای جدی از وقوع رکود جهانی ابراز نگرانی کردهاند. در صورت وقوع رکود جهانی، شرکتهای معدنی با نزولی ناگهانی و بحرانی در تقاضا روبرو خواهند بود.
در حالت کلیتر، زنجیره تأمین صنایع معدنی و فلزات اساسی به فرایندهای مالی جهانی و تورم گرهخوردهاند. افزایش قیمت سوخت و درنتیجه قیمت حملونقل مواد معدنی، چالشی است که ممکن است صبح فردای هرروزی اتفاق بیافتد. ۵۴ درصد از مدیران معدنی بر این باورند که بازنگری و سیاستگذاری جدیدی برای تثبیت قیمتهای جهانی سوخت ضروری است.
ریسک دیگر، کمبود نیروی انسانی ماهر است. نیروی انسانی دستهای معدن در تمام فرایند استخراج و فرآوری مواد معدنی هستند. در سالهای اخیر، با ورود فناوریهای جدید به سایتهای معدنی، جذب نیروی متخصص به چالشی جدی برای معادن تبدیلشده است.
ریسک متناظر با کمبود نیروی ماهر جزء ۱۰ ریسک اصلی در سال ۱۴۰۱ است. در مطالعات مختلف مشخصشده است که سن و سال نیروی انسانیِ فعال در معادن دنیا بالاتر از استانداردهای شغلی است. یکی از اصلیترین مشکلات متناظر با این ویژگی نیروی انسانی، عدم تمایل برای پذیرش فناوریهای جدید و تفکر نوآورانه در حرفه خود است. معادن بیشتر از هر زمان دیگری به استراتژیهای کاربردی، در استخدام نیروی جوان و البته ماهر و خلاق، نیاز دارند.
جدول ۱ ریسکهای اصلی پیش روی معادن در سال ۱۴۰۱
سال ۱۴۰۰ | رتبه | سال ۱۴۰۱ |
ریسک متناظر باقیمت کالا | ۱ | ریسکهای زیستمحیطی شامل قواعد جدید در استخراج از منابع طبیعی |
همهگیری | ۲ | ریسک متناظر با قیمت کالا |
رکود اقتصادی/ عدم اطمینان | ۳ | ارتباطات اجتماعی و مجوزات اجتماعی برای انجام عملیات معدنی |
ارتباطات اجتماعی و مجوزات اجتماعی برای انجام عملیات معدنی | ۴ | ناپایداری سیاسی/ ملیگرایی |
ریسکهای زیستمحیطی شامل قواعد جدید در استخراج از منابع طبیعی | ۵ | درگیری تجاری جهانی |
ریسک مجوزات | ۶ | امکان دسترسی به منابع |
ناپایداری سیاسی | ۷ | ریسک مجوزات |
دسترسی به سرمایه، بخصوص نقدینگی | ۸ | ریسکهای زنجیره تأمین |
امکان دسترسی به منابع | ۹ | بحران مهارت |
تغییرات و انطباق با آنها | ۱۰ | تغییرات و انطباق با آنها |
اطمینان و سرمایه
در سال ۱۴۰۱ میزان تقاضا برای کالاهای معدنی بسیار بیشتر از تقاضاهای سال قبل بوده است. تقاضا برای مواد معدنی چون لیتیوم، سنگآهن، کبالت و گرافیت رشد فزایندهای داشته است. همین امر باعث شده مدیران معدنی از وضعیت روبه رشد صنعت اطمینان داشته باشند و سیاستهای توسعه را پیش بگیرند. بهطور ویژه و بنا بر گزارش KPMG، ۶۲ درصد از مدیران معدنی مطمئن هستند که سالهای پیش رو پر از روزهای درخشان در بازار معدن خواهند بود.
استراتژیهای اصلی برای رشد
متناظر با رشد پیشبینیشده برای سال آتی، استراتژیهای زیر مهمترین آنها برای رشد سازمانهای معدنی هستند:
- رشد ارگانیک
- ادغام و اکتساب
- بهرهوری حاصل از عملیات موجود
- نوآوری و انتقالهای دیجیتال
چنانکه به آن اشاره کردیم، جذب سرمایه برای شرکتهای معدنی دیگر یک چالش قابلتوجه نیست. ۳۷ درصد از شرکتهای معدنی بر این باورند که دسترسی به منابع سنتی مانند وام و فروش سهام برای سرمایهگذاریهای اولیه، در چند سال اخیر بهبودیافته است.
بیشتر از ۶۳ درصد مدیران اعتقاد دارند که بازارهای جدید، فناوریهای جدید و نیروی کار جدید، مدلهای کسبوکار جدید را میطلبند. بهویژه، استراتژیهای همکاری (درون یا بیرون از صنعت) با شرکتهای دیگر، جذب سرمایه خصوصی، و بهرهگیری از سازمانهای فعال در سنجش و جذب نیروهای ماهر، برای موفقیت شرکتهای معدنی حیاتی هستند.
در بیشتر از ۵۶ درصد شرکتهای معدنی، رشد ارگانیک اصلیترین روش در تعریف شیوهها و کانالهای رشد برای شرکتها هستند. ادغام و اکتساب، شیوهای قدیمی اما کاربردی در توسعه فعالیت فعالان این صنعت بوده است. شرکتهای متوسط یا بزرگ، شرکتهای کوچکتر را میخرند و با مدیریت و سرمایهگذاری درست، فعالیتهای آنها را توسعه و بهبود میدهند.
چالشهای ESG
در جریان اجلاس COP26 سال ۱۴۰۰، کشورهای دنیا درباره کاهش تولید دیاکسید کربن به نقطه صفر، به توافق رسیدند. متناظر با این توافق، همه صنایع مستلزم اتخاذ استانداردهای جدید در کاهش دیاکسید کربن در فرایندهای عملیاتی خود شدند.
درصد بسیار بالایی (حدود ۷۲ درصد) از شرکتهای معدنی مطمئن هستند که در ۳ سال آینده، چالشهای متناظر با ESG تحولاتی همهجانبه در سازوکار و سیاستهای حرفهای معادن ایجاد خواهند کرد. بنا بر گزارش بنیاد تحقیقاتی KPMG، ۸۴ درصد مدیران صنعت به این آگاهی رسیدهاند که موفقیتهای مالی و قدرت مانور متأثر از آنها، دیگر تنها ابزار موردنیاز شرکتهای معدنی برای پیشرفت در سالهای آینده نخواهند بود.
در سالهای نزدیک، شرکتهایی موفق خواهند بود که بتوانند سیاستهایی عامهپسند در رابطه با محیطزیست و حقوق نیروی انسانی را چراغ راه خود کنند. علاوه بر این، دولتها نیز اهرمهای فشار خود را محکمتر میکنند و رد شدن از کانالهای استاندارد در فیلتر کردن شرکتهای حافظ محیطزیست، چالشبرانگیزترین مانع پیش رو خواهد بود.
همزمان، مشارکت جوامع موضوع جدی دیگری است که معدن به آن نیاز دارد. با گسترش شبکههای اجتماعی و تحولی که فناوری در اطلاعرسانی ایجاد میکند، چالش و فرصت مشارکت جامعههای انسانی با معادن به صورت همزمان بروز خواهند کرد. شرکتهایی موفق خواهند بود که مسیرهای ارتباطی را خوب میشناسند، ایجاد شبکههای مردمی و عضوگیری از جامعه را یاد گرفتهاند و در این مسیر پایداری در تصمیمگیری و سازگاری با تحولات اجتماعی را در کانون سیاستگذاری معدن قرار میدهند.
انتقال دیجیتال
یکی از قابلتوجهترین ابزارها در کاهش ردپای کربن در فعالیتهای معدنی، استفاده از فناوریهای جدید در صنعت است. ۸۷ درصد از مدیران معدنی معتقدند فناوری نقشی کلیدی در حل چالشهای ESG دارد. تقریباً ۵۰ درصد این مدیران، فناوری را قویترین ابزار تحولی میدانند که صنعت معدن در سال ۱۴۰۱ به آن نیازی حیاتی خواهد داشت. تقریباً تمام معادن نیز بر این باورند که استفاده از فناوری یک فرصت، و نه یک تهدید، است.
در قلب تحولات دیجیتالیِ مورداستفاده در معادن، بلاکچین و اینترنت اشیاء قرار دارند. درواقع، این دو، ابزارهایی اولیه در ابتکار هوش مصنوعی در فرایندهای معدنی هستند. بلاکچین، این زنجیر ریاضی-کامپیوتری، بهتنهایی قدرت ایجاد انقلابی نوین در صنایع مختلف را دارد. بلاکچین در فرایندهای اجرایی، امور مالی، نقلوانتقال سهام و …، تسهیل و امنیتی فوقالعاده ایجاد کرده و فرصتهایی برای بهبود فراهم میآورد.
چالش استعداد و مهارت
تحول دیجیتال و نیاز به بهرهگیری از فناوریهای جدید، نیاز به نیروی کار ماهر را توجیه میکنند. علاوه بر این، در محیطی که رشد و تغییر بهصورت لحظهای اتفاق میافتند، سازگاری و ثبات عملیاتی به چالشهای جدیدی تبدیل میشوند. درنهایت، نوآوری و تفکر خلاقانه ابزارهایی حیاتی در برخورد با این چالشها و انواع متناظر آنها هستند.
مورد بعدی مسئله تغییرات اقلیمی و مقررات کاهش دیاکسید کربن است. در سایه فشار سازمانهای حکومتی و بینالملل، و جوامع مردمی و فعال زیستمحیطی، شرکتهای معدنی به پروتکلهایی جدیدتر، چابکتر و دوستدار محیطزیست نیاز دارند.
چالش استخدام یا آموزش نیروی انسانی ماهر، همیشه جزء ۱۰ ریسک اول در صنعت معدن بوده است. بهعنوان راهکاری در جذب نیروهای بااستعداد، شرکتهای معدنی تسهیلات متنوعی چون امکان دورکاری، پرداخت هزینههای رفتوبرگشت برای کارمندان دور کار، توجه بیشتر به جامعه زنان با پتانسیل کار در معادن و ارائه سهام سایتهای معدنی به کارکنان را در دستور کار قرار دادهاند.
راهحلهای سرمایهگذاری برای شرکتهای معدنی در ۵ سال آینده
حال با توجه به این شرایط چه راهکارهایی را میتوان برای سرمایهگذاری شرکتهای معدنی در چند سال آینده در نظر گرفت. در ادامه به ارائه این راهحلها خواهیم پرداخت.
۱. همسو کردن تخصیص سرمایه با ESG
طی ۵ سال اخیر، شرکتهای بزرگ معدنی برنامههای جاهطلبانهای در کربنزدایی اتخاذ کردهاند. شرکتهای متوسط و کوچکتر نیز چالش را جدی گرفتهاند و تحولات قابلتوجهی در انتقالهای دیجیتال و کربنزدایی، در سیاستهای این معادن، احساس میشود. همزمان با اتخاذ این تصمیمات برای تحول همهجانبه، چالش اکنون، تعیین بهترین شیوه برای حرکت از تصمیم به عمل است.
روشهای مختلفی که شرکتها در تخصیص سرمایه و تصمیمات مالی پیش میگیرند، مرزی تفکیککننده بین موفقیت و شکست آنها خواهد بود. بهطور ویژه، شرکتهای کوچکتر از رویکردهای پیشگامان صنعت الگوبرداری میکنند و بهینهترین برنامهریزی را به اجرا میگذارند.
ساختن یک پرتفوی متشکل از تجارتها، ابتکارات و پروژههایی که استراتژیک، ارزشآفرین، انعطافپذیر و پایدار باشند، ریسک مواجهه با عدم قطعیت موجود در واقعیت آینده را کاهش میدهد و ارزش کل دارایی شرکت را افزایش میدهد.
۲. استفاده از لنز ESG برای تخصیص هوشمند سرمایه
چهارچوبهای متعددی برای کمک به تیمهای مدیریت اجرایی، برای ایجاد و حفظ پرتفوی بهینه شرکت، طراحی شدهاند. در میان آنها، پرتفوی متأثر از اصول توسعه پایدار، چهارچوبی بسیار کارا و درعینحال ساده است. ایجاد این پرتفوی پایدار طیف وسیعی از ابتکارات زیادی را شامل میشود که میتوان به شکل زیر در چهار گروه طبقهبندی کرد:
- سرمایهگذاریهایی که به ایجاد یک سبد استراتژیک معقول کمک میکنند؛ سرمایهگذاریهایی که موقعیتی رقابتی داشته باشند، تعادل مناسبی در نوآوری و فناوری به خود بگیرند و از اهرم همافزایی استفاده لازم را ببرند.
- سرمایهگذاریهایی که با افزایش ارزش ذاتی، ارزش کل را تعالی میبخشند؛ شکافهای سرمایهگذاری بازار را تشخیص میدهند و از مالکیت واقعی شرکت در بلندمدت، اطمینان حاصل میکنند.
- سرمایهگذاریهایی که با ایجاد تعادل بین امکانسنجی و ریسک، ایجاد موقعیت انتخاب چندگانه و تضمین بقای سازمان، به انعطاف شرکت معدنی در مقابل تحولات و رکودها کمک میکنند.
- سرمایهگذاریهایی که از طریق ایجاد ارزش اجتماعی، زیستمحیطی و اقتصادی، شرکت را در جهت سیاستهای توسعه پایدار سوق میدهند.
هدف از این سرمایهگذاریهای مبتنی بر ESG، فقط ذات سرمایهگذاری و افزایش داراییهای شرکت نیست، بلکه هدف حرکت در ابعاد مختلف، مانند اجتماعی، حکومتی و زیستمحیطی، است.
ایجاد یک پرتفوی ایده آل به آزمونها و ارزیابیهای زیادی نیاز دارد. در ادامه به سؤالات و ارزشیابیهایی اشاره میکنیم که میتوانند کمک خوبی برای شرکتها در ارزیابی سیاستهای سرمایهگذاری آنها باشند.
ازنظر استراتژیک سالم | ارزشآفرینی | ۳-منعطف بودن | پایداری |
آیا شرکت معدنی فعالیتهای اقتصادی جذابی را پیگیری میکند؟ | آیا پرتفوی کنونی، بهعنوان یک سیستم مالی، ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی را به حداکثر میرساند؟ | آیا اگر محیط کلان اقتصادی متفاوت از آینده پیشبینیشده تکامل یابد، پرتفوی شرکت همچنان رشد خواهد کرد؟ | آیا پرتفوی تأثیر اجتماعیای را که جامعه از معدن انتظار دارد، ایجاد میکند؟ |
آیا سبد دارایی ترکیب مناسبی از نوآوریهای اصلی، حاشیه آفرین و تحولآفرین است؟ | آیا بین ارزش ذاتی و ارزش بازار شکاف وجود دارد، آیا پرتفوی این شکاف را هدف قرار میدهد؟ | آیا پرتفوی قابلیت همسو شدن باسیاستهای انعطافپذیری شرکت را دارد؟ | آیا پرتفوی موجود بهاندازه کافی به بهبود وضعیت زیستمحیطی میپردازد؟ |
آیا همافزایی کافی در پرتفوی وجود دارد؟ | آیا شرکت معدنی مالکی ارزشآفرین از هرکدام از اجزای پرتفوی است؟ | آیا پرتفوی بهطور مناسب ریسک و امکانسنجی را در مقابل پتانسیل صعودی شرکت به تعادل میرساند؟ | آیا این سبد مالی شرکت معدنی برای کشورهای میزبان (مناطق مختلف کشور) ارزش اقتصادی دارد؟ |
در ادامه ۳ تم اصلی و کاربردی را، بهعنوان چهارچوبهای اصلی برای سرمایهگذاری شرکتهای معدنی در ۵ سال پیش رو، ارائه میدهیم.
تم اول : پرتفوی کربنزدایی اقتصادی
امروزه بسیاری از پروژههای مرتبط با مدیریت انرژی، به لطف پیشرفتهای حوزه فناوری معدنی، اثرات مقیاس تولید و سرمایهگذاریهای انجامشده در تحقیق و توسعه بازار، بازده اقتصادی خوبی حاصل کردهاند.
با توجه به اینکه مصرف سوخت در معادن، ۲۵ تا ۳۰ درصد هزینههای معدنی را تشکیل میدهند، سرمایهگذاری در کاهش سوخت و استفاده از انرژیهای تجدید پذیر، باید بخش قابلتوجهی از برنامه سرمایهگذاری معدن باشد. سرمایهگذاریهای بلندمدت در نوآوریهای مرتبط با کاهش سوخت نیز میتوانند در این نوع از برنامهها گنجانده شوند.
متناظر با این تم از سرمایهگذاری، شرکتهای معدنی باید به دنبال سرمایهگذاری در مناطقی باشند که دسترسی سادهای به انرژیهای تجدیدپذیر در آنها وجود دارد. برای شرکتهای متوسط و بزرگ، این نوع سرمایهگذاریها میتواند شامل تأسیس نیروگاههای کوچک و بزرگ با سوخت پایه حافظ محیطزیست باشد.
تم دوم: ارزشی فراتر از پرتفوی منطبق با اصول ESG
متناظر با این تم، برخی از شرکتها ممکن است مرزها را فراتر بروند و به دنبال تأسیس سایتهای معدنی باشند که تمام اجزاء آنها الکترونیک هستند. چنین پرتفویای ترکیبی از داراییها (تجهیزات و سایتهای معدنی) خواهند بود که کمترین میزان کربن را تولید میکنند. این پرتفوی، همان هدفگذاری لیزی برای کسب رضایت همهجانبه اجزای ESG است.
تصمیمگیری بر اساس این پرتفوی سرمایهگذاری، همارز با استفاده حداکثریِ شرکت معدنی از فناوریهای روز و انرژیهای تجدید پذیر است. بهطور ویژه، فعالیتهای نوآورانه اصلیترین جایگاه را در شرکت خواهند داشت. باید توجه داشت که اینگونه پرتفویها، فراتر از کسب درآمد و کاهش هزینهها عمل میکنند. رسالت اجتماعی و کسب اطمینان حداکثری جوامع، اصلیترین هدف و ارزش در این پرتفوی است.
تم سوم: پرتفوی پایدار و تحولآفرین
متناظر با این تم، شرکتهای معدنی بازنگریهای کلی در سیاستهای اجرایی خود خواهند داشت. در این سیاستگذاری جدید، استخراج مواد معدنی حیاتی و سبز، تغییری بنیادی در شیوه سرمایهگذاری تخصصی در بازار معدن است.
مثالی از این نوع تم، سرمایهگذاری ۲ میلیارد دلاری شرکت استرالیایی South32 در استخراج مس است. توجه داریم که مس یکی از حیاتیترین مواد معدنی در انقلاب صنعتی ۴ و تحول دیجیتال صنایع مختلف خواهد بود.
علاوه بر این، برنامههای بازیافت و سرمایهگذاری در آنها، یکی از شاخصههای این رویکرد است که توسط شرکتهای معدنی و در سرتاسر مناطق حوزه فعالیت آنها اتخاذ میشود. برای مثال، شرکت معدنی سوئدی Boliden، در چند سال اخیر به بزرگترین بازیافت کننده باتریهای سرب-اسید و زبالههای الکترونیکی تبدیلشده است. در یکی از سرمایهگذاریهای خود، این شرکت ۸۳ میلیون دلار صرف خرید کارخانهای جدیدتر برای کمک به زنجیره ارزش خود در مسئله بازیافت، کرده است.
جمعبندی
پرتفوی مزیت پایدار خود را ایجاد کنید!
شرکت خود را حول هدف بنا کنید: بیشتر شرکتهای معدنی دارای چشماندازها و مأموریتهایی هستند، اما تعداد بسیار کمی فراتر از اینها، به یک هدف اساسی و متناظر با جوامع، نیروی انسانی و سایر ذینفعان، رسیدهاند.
تکامل سرمایهگذار (نوع و خواستههای آنها) را مدنظر قرار دهید: هیچ شکی نیست که معدن یکی از اصلیترین محورهای انتقال دیجیتال در آینده است. باوجوداین، سرمایهگذاران و مخاطبان آینده استراتژیها و بینشهای متفاوتی از سهامداران و ذینفعان کنونی دارند. آنها بیشتر از هر چیزی به نوآوری و فناوری میاندیشند. درک این تحول و تکامل در جامعه سرمایهگذران در سالهای آینده باید اساس سیاستهای کلان و توسعهای معادن باشد.
به دنبال خلق سناریوهای قابلقبول باشید: با در نظر گرفتن چالشهای اساسی ESG، معادن باید سناریوهای توسعه خود را بر مبنای خواستههای زیستمحیطی، جامعه و دولتها اتخاذ کنند.
از قاب بیرون بزنید: بیشتر شرکتهای معدنی برای سالها با مدلهای قدیمی و نسبتاً موفق سازگار میشوند و امکان هر نوع تغییر و انحرافی از آنها را به تابویی تبدیل میکنند. همراه با فناوری، موازی با خواستههای ESG، معادن دیگر باید از این چهارچوب سنتی خارج شوند و ریسکهای تکاملی را بپذیرند.
کلمات کلیدی:
ریسک – استراتژی – همهگیری – چالشهای ESG – سرمایهگذاری – چالش – نیروی انسانی – پرتفوی – پرتفوی پایدار
https://assets.kpmg/content/dam/kpmg/xx/pdf/2022/04/global-minning-outlook-2022.pdf